احمدعلی نوربالا تفتی، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران ازجمله پزشکانی است که فعالیت حرفهای خود را همزمان با آغاز دفاع مقدس در سال 1359 شروع کرد. وی که پیش از این رئیس سازمان هلال احمر بوده، دارای بورد تخصصی روانپزشکی است. عضو کمیته بهداشت و تغذیه فرهنگستان علوم پزشکی، عضو کمیته پژوهش فرهنگستان علوم پزشکی، رئیس بخش روانتنی بیمارستان امام خمینی (ره) و مسئول بهداری سپاه در زمان جنگ ازجمله سوابق و مسئولیتهای اجرایی و علمی وی بهشمار میرود. نگارش دهها مقاله علمی و بیش از 10 عنوان کتاب ازجمله «روانشناسی اسارت و عوارض روانپزشکی ناشی از آن»، «خودشیفتگی فرهنگی و ناکامی قومی»، «حمایتهای روانی اجتماعی در بلایا»، «سیر تحول پزشکی روانتنی در جهان و ایران» و «روانشناسی بالینی» نیز در کارنامه علمی وی دیده میشود.
این استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، ضمن مرور خاطرات خود از خدمت پزشکی در سالهای دفاع مقدس، به واکاوی موضوع جانبازان شیمیایی و اثرات مخرب آن بر جامعه پرداخت.
احمدعلی نوربالا با اشاره به تقارن شروع بهکار خود بهعنوان یک پزشک و آغاز جنگ تحمیلی، گفت: قبل از شروع جنگ در سال 1359، در مناطق مختلفی از کشور ازجمله کردستان و ترکمنصحرا، درگیریهای داخلی وجود داشت. آن زمان انترن پزشکی بودم و چند ماه به فارغالتحصیلیام باقی مانده بود. تنها جایی که نیروهای مردمی به جبهه اعزام میکرد، تشکیلات سپاه بود که بهار 59 به آنجا مراجعه و برای حضور در مناطقی که به خدمات بهداشتی درمانی نیاز داشتند، اعلام آمادگی کردم. در جواب گفتند که تهران به استانها و مناطق درگیری نیرو اعزام میکند، لذا در پایتخت به همکاری شما بیشتر نیاز داریم. در پادگان ولیعصر (عج) تهران که پادگان عملیاتی بود، مشغول به خدمت بودم که شهریور 59 جنگ شروع شد. این پادگان ابتدا بر محور مبارزه با ضدانقلاب و در ادامه جنگ تحمیلی فعالیت میکرد.
وی ادامه داد: بعد از مدتی به پادگان امام حسن (ع) که محل اعزام نیرو به مناطق جنگی بود، منتقل شدم. در همان زمان دکتر محمد رازی؛ مسئول بهداری سپاه تهران که اکنون رئیس انجمن ارتوپدی ایران است، استعفا داد و مسئول امور تعاون سپاه تهران از من خواست که بهعنوان معاون بهداری سپاه که زیرنظر تعاون بود، مشغول به فعالیت شوم و بنا شد که پادگانهای تهران را ساماندهی کنیم. چندی بعد نیز بهعنوان مسئول بهداری سپاه منصوب شدم و در این مدت مرکز امداد پزشکی تهران را نیز ساماندهی کردیم. در این راستا، ستاد تخلیه مجروحان جنگ در فرودگاه مهرآباد تهران ایجاد شد که زخمیها را در بیمارستانها پذیرش و در ادامه نیز به مشکلات آنها رسیدگی میکردند.
عضو کمیته بهداشت و تغذیه فرهنگستان علوم پزشکی، در تشریح برخی دیگر از اقدامات درمانی و امدادی در دوران دفاع مقدس، بیان کرد: بخشی دیگر از فعالیت ما، آموزش نیروهای امدادگر برای اعزام به جبهه بود. در همان زمان با توجه به نیازی که وجود داشت، بیمارستان نجمیه و در ادامه بیمارستان بقیةالله و آسایشگاه جانبازان تأسیس شد. بعد از مدتی سپاه در کل کشور منطقهبندی شد که سپاه تهران، منطقه 10 بود و آن زمان شهید داوود کریمی مسئولیت آنرا برعهده داشت و مسئولیت بهداری سپاه منطقه 10 نیز برعهده من گذاشته شد.
نویسنده کتاب «روانشناسی اسارت و عوارض روانپزشکی ناشی از آن»، افزود: سال 1361 به ستاد مرکزی سپاه رفتم و مسئول بهداری کل سپاه پاسداران شدم که تا سال 1363 ادامه داشت. در هر مقطعی براساس ضرورتها و اولویتها، اقدامات پیشگیرانه، آموزش کمکهای اولیه برای نیروهای اعزامی، آموزش و ایجاد پستهای امدادی، اقدامات درمانی، پیگیری کارهای درمانی و ساماندهی مجروحان، کارهای توانبخشی و نگهداری افراد در آسایشگاه را بهعنوان مأموریتهای محوله انجام میدادیم. تدارک اورژانس جراحی در مناطق جنگی برای انجام کارهای اولیه، راهاندازی بیمارستان صحرایی برای لشکرها، ایجاد نقاهتگاه برای محورهای عملیاتی و ستاد تخلیه مجروحان از دیگر اقدامات صورت گرفته در آن دوره بود.
وی درباره نقش مهم ستاد مرکزی امداد و درمان در مناطق جنگی نیز گفت: ستاد مرکزی امداد و درمان با همکاری نهادهایی همچون بهداری سپاه پاسداران، هلال احمر، جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی تشکیل شد که وظیفه اصلیاش، تأمین نیازهای درمانی (دارو و کادر درمانی)، تجهیزات و ... برای مناطق جنگی بود. این ستاد سه مرکز اصلی در اهواز (ویژه مناطق جنوبی)، کرمانشاه (ویژه مناطق غربی) و ارومیه (ویژه کردستان و مناطق اطراف) داشت که ستاد امداد و درمان منطقه جنوب زیرنظر قرارگاه کربلا، ستاد امداد و درمان منطقه جنگی غرب در کرمانشاه زیرنظر قرارگاه نجف و ستاد امداد و نجات ارومیه نیز از قرارگاه حمزه تبعیت میکرد. یکسری استانها همچون اصفهان و خراسان نیز وظیفه پشتیبانی و تأمین نیرو و امکانات برای ارسال به ستاد امداد و نجات مناطق جنگی را برعهده داشتند. همه دست به دست داده بودند تا در حد توان بتوانیم نیازهای بهداشتی، درمانی و پزشکی مناطق جنگی را مرتفع کنیم.
احمدعلی نوربالا در ادامه با اشاره به عوارض ماندگار ناشی از استفاده سلاحهای شیمیایی از سوی عراق در دوران جنگ تحمیلی، توضیح داد: صدام در مقاطع مختلفی از جنگ تحمیلی برخلاف قوانین بینالمللی از سلاح شیمیایی در مناطق عملیاتی، شهرها و مناطق مرزی استفاده کرد که علاوه بر رزمندگان، موجب مجروح و کشته شدن شمار زیادی از انسانهای بیگناه بهویژه در شهرهای مرزی و کردنشین همچون سردشت شد.
نویسنده کتاب «حمایتهای روانی اجتماعی در بلایا»، ادامه داد: در ساماندهی و مواجهه با مجروحان شیمیایی، نخستین کار ما این بود که به سرعت آنها را از دیگر مجروحان جدا کنیم. حتی برای این دسته از مجروحان، اورژانس جداگانه و نقاهتگاه ویژه درنظر گرفته شد. برخی از آنها دچار مشکلات ریوی، برخی دچار مشکلات چشمی یا پوستی و ... شده بودند که برای درمان از متخصصان حوزههای مختلف استفاده کردیم. تعدادی از این مجروحان شیمیایی نیز لازم بود که برای معالجات بیشتر و همچنین آگاهی مردم دنیا از جنایات صدام و همدستانش، به خارج از کشور اعزام شوند.
وی تأکید کرد: اما شاید مهمترین و دردناکترین عارضه ناشی از استفاده سلاحهای شیمیایی و گاز اعصاب، مشکلات مربوط به اعصاب و روان باشد که بیشترین موارد مجروحان شیمیایی نیز به این دسته تعلق داشتند. موضوع نگرانکننده این بود که نه تنها خود رزمنده باید سالها و یا حتی تا پایان عمرش با این مشکل دستوپنجه میکرد، بلکه خانواده و نزدیکانش نیز دچار مشکلات روحی و روانی شده و این موضوع بر کیفیت زندگیشان تأثیر منفی میگذاشت.
عضو کمیته پژوهش فرهنگستان علوم پزشکی در این زمینه تصریح کرد: در هر حادثه و بلای طبیعی و غیرطبیعی همچون سیل و زلزله و جنگ و یا بلایای بیولوژیک همچون ویروس کرونا، با هرمی از مجروحان مواجه هستیم که عوارض روانی در پایین هرم با بیشترین تعداد درگیری قرار دارند و مشکلات ناشی از آنها سالها دامنگیر فرد، خانواده و جامعه خواهد شد.
احمدعلی نوربالا در پایان گفت: در سال 1370 که بنیاد جانبازان مشغول ساماندهی مجروحان بود، یک عده قطع عضو، عدهای قطع نخاع، عدهای شیمیایی و عدهای نیز بیماران اعصاب و روان ناشی از موج انفجار و گاز اعصاب بودند. در راستای نیازهای موجود، مرکز بهداشت و روان جانبازان در سال 1379 در تهران تأسیس و در ادامه آسایشگاه جانبازان روانی برای ارائه خدمات درمانی و نگهداری این دسته از مجروحان جنگی در سعادتآباد تهران راهاندازی شد.
نظر شما